الگوی اسلامی-ایرانی روشن فکر و دانشگاهی: شهید مرتضی آوینی. این برد برای سالروز شهادت ایشون تهیه شده بود که هدف بیان یک الگویِ حقیق جویِ دانشگاهی بود.
دانلود از اینجاzip 1.2 MB
مجموع 5 برد فرهنگی با قالبی جذاب، محتوایی غنی و ضرورت زمانه
در زیر مجموع 5 برد فرهنگی با قالبی جذاب، محتوایی غنی و ضرورت زمانه که برای برد فرهنگی دانشگاه آماده شده بودند و مناسب فضای دانشجویی هست رو مشاهده می فرمایید. امیدوارم مفید باشن!
اگه یه وقتی لینک دانلودش کار نکرد یا فایلا حذف شده بودن، کافیه به من خبر بدید تا زودی درستش کنم و یا اینکه ایمیلتون رو بفرمایید تا براتون ایمیلش کنم.
0- تکیک های عملی و تجربی موثر برای ایجاد یک برد فرهنگی
1- الگوی اسلامی-ایرانی روشن فکر و دانشگاهی- شهید مرتضی آوینی
2- موسیقی
3- زن و جایگاه واقعی او در جامعه
4- پوشش ایرانی هم برای آقایان و هم برای خانم ها
توجه فوق العاده شدید: راز تاثیر گذاری کارهای فرهنگی
چرا فقط یه دقیقه اول آهنگا قشنگن؟؟؟
عادت
قابل توجه اونایی که می خوان مرز علمو جابجا کنن و به بشریت خدمت نمایند : کاشکی می شد وقتی عینک، خودکار، جوراب و فلش گم می شد بهشون زنگ می زدیم تا یه صدایی از خودشون در بیارن!
اینجا داره برف میاد! جای دوستان خالی... خیلی حال میده از خواب پاشی و ببینی زمینا سفید شدن!!
وقتی این جمله رو خوندم خیلی عشق کردم، گفتم بذارمش اینجا شاید یکی دیگه هم دوس داشت:
"پیامبر اکرم(ص) به فرمان خداوند در حالی که حضرت حسین(ع) را در آغوش و دست حسن(ع) را در دست داشت و فاطمه(س) و علی بن ابی طالب(ع) پشت سرش حرکت می کردند، به میدان مباهله گام نهاد."
وقتی پیامبر(ص) هر روز باید خواص بی خواص را تحمل می کرد و جواب سلامِ از فحش بدترشان را می داد...
آن وقت ها علـــــــــــــــــــــــی(ع) بود.
وقتی تمام کینه های عدالت پیامبر(ص) را یک جا بر سرِ علی(ع) خالی کردند...
آن وقت ها علی بود و یک حلقه چاه...
کسانی که امام حسین(ع) را به جرم خروج بر خلیفه به شهادت رساندند...
همان هایند که چهار سال و نه ماه دوران خلافت مرد ترین مردِ عالم، خون بر جگرش کردند.
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. کربلا جایِ بی لیاقت ها نیست، اما...ما هم دل داریم آقا!
به رسم بزرگان ابتدا از علمدار اجازه بگیر... میدان مشک و پروانه های زیبایش را نگاه کن...
ساکت! فقط با دل وارد شو...
بزرگترین جنایت تاریخ که قلب هر "آدمی" را به درد می آورد در همین اتاق کوچک رخ داده؛ گودیِ قتلگاه.
خیمه گاه. فخلع نعلیک... در اینجا جا پایت را جایِ پایِ طفلان حسین(ع) میگذاری. نترس! دیگر اینجا خار ندارد.
همه ی روضه ها را بگذار برای اینجا...
فقط کافی است بالای پله های تلِ زینبیه بایستی و به حرم ارباب نگاه کنی...
او می دوید و من می دویدم...
نه! تصور کن از اینجا تا قتلگاه، حضرت زینب(س) ندوید؛ خودشان را روی زمین کشید...
بعضیا مثِ ستاره ی دنباله دارن.
یه عمر هستن و ما بی خبر از نعمتِ وجودشونیم...
و یه لحظه می سوزن و می درخشن و تمام.
حالا هِی آرزو کن خودِ ستاره برگرده... دیگه تموم شد! و السلام.