این متن را برای یکی از نشریات دانشگاه آماده کردم اما به دلایلی تا کنون چاپ نشده است.
در وصیتنامه حضرت سید الشهدا (ع) به محمد حنیفه نکتهای بیان شده است که از کودکی بارها و بارها آن را شنیدهایم. جملهای که انگیزه امام از قیام عاشورا را بیان میکند. "من برای اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم". از این جملات پیداست که ترک معروف و ارتکاب منکر شایع شده است. اما چه فسادی رخ داده است که امام با مبارزه با یزید قصد اصلاح آن را دارد؟
اقدام بر معروف و منکر سه مرحله دارد: (1) ارتکاب، (2) اشاعه و (3) اقامه. ارتکاب یعنی کسی رو به قبله میایستد و نماز میخواند. اشاعه یعنی این که کسی محل نماز خواندن درست میکند. اقامه یعنی فرهنگ نماز و عبودیت را در جامعه احیا میکند تا تبدیل به ارزش شود. این مهم تر از مسجد ساختن است زیرا منتهی میشود به مسجد ساختن. از طرف دیگر نیز این قضیه صدق میکند؛ مثلا یک کسی مواد مخدر استعمال میکند (ارتکاب)، یک کسی شبکهی توزیع درست میکند (اشاعه) و یک کسی فرهنگ نهیلیستی و پوچ گرایی را توسعه میدهد (اقامه).
فلسفه های پوچگرایی با القای این مطلب که " جهان پوچ در پوچ است، پس بگذار برویم در عالم خیالات و اوهام" باعث اشاعه مواد روانگردان و به تبع آن گسترش افسردگی روانی میشوند. تمدن غرب بیماریهایش را با خودش میآورد؛ پوچی منتهی میشود به افسردگی و بعد منتهی میشود به گسترش مواد مخدر.ما منکرات را در مرحلهی ارتکاب میبینیم، مثلا کسی مواد مخدر مصرف میکند که البته این بد است و نباید باشد، ولی غالبا به این دقت نمیکنیم که چه چیز باعث اشاعه این مسئله شده است. چطور ما علت را رها کردیم و با معلول میجنگیم؟
آخرین مرحلهی فساد در تاریخ، اقامهی منکر یعنی فرهنگسازی منکر است که در نتیجه آن معروف میشود منکر و منکر میشود معروف. مرحلهی اقامه، مرحلهی تغییر فرهنگ است. ممکن است این امر از راه تصرف در مجاری حسی شروع شود، یعنی حواس ما را تحریک کنند. تمدن غرب حس بینایی، چشایی و شنوایی را تحریک به دنیا میکند و کم کم از طریق تحریک و کنترل حس، اخلاق درست میکند. رسانههای غربی با گسترش اخلاق مادی، بی مبالاتی نسبت به ارزشها را درست میکند و آرام آرام با کنترل حس انسان، اخلاق درست میکند (یعنی قلب را تسخیر میکند) که این همان مرحلهی اقامه منکر است.
وقتی میخواهیم نهی از منکر بکنیم، اول باید با آن که منکر را اقامه میکند بجنگیم. البته باید با ارتکاب هم با یک برنامهای مقابله کرد؛ چون این ارتکاب، ادامهی اقامه است ولی نباید به هیچ وجه اصل را رها کنیم. مثل این میماند فردی بیماری خونی دارد که تظاهرات پوستی از خود بروز داده و آن وقت این شخص به جای اینکه بیماری خونی را علاج کند، با این تظاهرات مقابله میکند! باید بیماری خونی را علاج بکنیم! چه کسی در تاریخ اقامهی منکر کرده است؟
کدام عاقلی با فرهنگ فحشایی که در جهان اقامه میشود موافق است؟ در مهد تمدن یعنی آمریکا (!) کار به جایی میرسد که وقتی با همجنسگرایی (که منکری است که همهی انبیا آن را نهی کردند) مخالفت کنی، تو را هو میکنند! این یعنی اقامهی منکر. اقامه منکر یعنی شهر را یک طوری درست میکنی که میشود شهر برونگرا، یعنی عریان گرایی را توسعه میدهند. اقامهی منکر یعنی اقامهی بیخدایی و اقامهی نفس پرستی. اقامه گاهی اقامه در خانه است، گاهی در شهر است و گاهی در تاریخ است.
روشن میشود که وقتی حضرت سید الشهدا (ع) با منکر میجنگند، اصالتا با اقامهی منکر میجنگند، بعد با اشاعه و ارتکاب آن. امام حسین (ع) در مقیاسی وارد میدان شدند تا با فسادی مبارزه کنند که دارد تاریخ را به سمت منکر میبرد. حضرت با پرچمداری درگیر هستند که دارد منکر را اقامه میکند. پرچمداری که خودش بدترین منکر عالم است یعنی یزید و بنی امیه. لذا میگوییم فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ. وقتی اقامهکننده منکر را شناختیم، در نقطه مقابل آن، اقامه کننده معروف چون خورشید تابان رخ مینمایاند.
متن فوق برداشتی از سخنان آقای میرباقری میباشد.