- تو رو به خدا تا از پا نیوفتادین و تخت بند بیماری نشدین یه خورده بیشتر به خورد و خوابتون برسید.
- خواب! بله! وقتِ خوابِ همیشگی منم فرا میرسه. اما حالو تو ای عهدِ قبیهه ی صفوی، کثیره ی اهل معرفت تو خواب غفلت فرو رفتن، یکی دوتو مثِ من مکلفیم تا تقاص خواب زیاد از حد اونا رو با بیدارباش مفرط خودمون جبران بکنیم.
- چه کسی شما رو مکلف به این تکلیف کردِس؟
- عشق، سارا. عشقی که تو رگوی جهان جریان داره و تو تمام مراتب وجود جاریه. اکسیری که بی بهره از اون ما آدما تو ای سراچه ی ترکیب، هیچی نیسیم؛ هیچی!
دیالوگی بین ملاصدرا و همسرش سارا بانو، فیلم روشن تر از خاموشی، قسمت 33
(ملاصدرا به لهجه فوق العاده شیرین شیرازی صحبت می کنه و سارا بانو به لهجه اصفهانی!)