آن موقع ها که سریال شهریار می گذاشت من با علاقه فیلم را دنبال می کردم...
تولدم که شد مـــصـــطـــفـــی برایم یک دیوان شهریار خرید 25000 تومن...
هزار تومن هزار تومن پول تو جیبی هایش را جمع کرده بود و یک جا داده بود دیوان شهریار.
شهریار! حالا برای من بخوان! :
بنال ای نی که من غم دارم امشب
نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
دلم زخم است از دست غم یار
هم از غم چشم مرهم دارم امشب
همه چیزم زیادی میکند، حیف
که یار از این میان کم دارم امشب
برفت و کوره ام در سینه افروخت
ببین آه دمادم دارم امشب
به دل جشن عروسی وعده کردم
ندانستم که ماتم دارم امشب