اصولا وبلاگ نویس ها چهار دسته اند:
عده ای که اهل علم اند و تولیدات علمی دارند. آن ها تولیداتشان را می گذارند روی وب تا اهلش بروند بخوانند و حالش را ببرند.
دسته ی دوم تحلیل گرها هستند که انواع و اقسام وقایع را از دید خودشان تحلیل می کنند. توجه کنید این دسته بسیار اهل مطالعه اند.
دسته ی سوم که ما باشیم آدمای معمولیِ معمولی هستیم که فقط هستیم! حالا چرا وبلاگ زدیم بماند برای ادامه ی متن!
دسته ی چهارم را می گذارم خودتان بروید تحقیق تا کشفشان کنید!
زود تر برویم سر دسته ی خودمان که تقریبا 95 درصد وبلاگ ها را تصاحب کردیم...
عده ای که برای دل خودشان می نویسند...
در زندگی روزمره و در تلاطم حوادث و تو زرد از آب در اومدن رفاقت ها و نفهمیده شدن توسط اطرافیان!! و وقتی حسابی کلافه می شوی...
پشت کیبورد می نشینی و تمام عقده هایت را سرِ کلید هایش خالی می کنی. (سنگِ صبور، کیبورد!!)
با نوک انگشتانت دنیای خیالی و مدینه فاضله ات را به تصویر می کِشی و ساعت ها در آن حال و هوا سیر می کنی، با دوستان مجازی ات!
اما صد افسوس روز به روز تنها تر می شوی! از وبلاگ به چت روم به ...بوک و به هزار کوفت و زهر مار دیگه! ولی چه فایده؟؟؟
مرحم زخم کجاست؟؟؟
بی ربط نوشت:
چی و بی ربط نوشت! حتما چرت و پرتای خودت ربطن اون وقت دو کلمه حرف حساب میشه بی ربط! برو کاسه و کوزت رو جمع کن داداش!
"آیا برای این بی سر و سامانی خود برنامه ای و وقتی داریم؟
یعنی آیا بنا داریم این وضع بد را ادامه ندهیم، بنشینیم برای آن وقتی تعین کنیم یک ماه، شش ماه، یک سال، چند سال.
خلاصه اگر بنا داریم تا زنده هستیم بدین منوال باشیم خطرناک است، پس حداقل حدی برای گناه خود معین کنیم."
دو کلمه حرف حساب بود از "آیت الله العظمی محمد تقی بهجت فومنی(ره)"