سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشم وا کن، احد آیینه ی عبرت شد و رفت
دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت

آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد
باخبر نیست که طاعت به اطاعت باشد

داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود
چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود

داد و بیداد برادر که برادر تنهاست
جنگ را وا مگذارید، پیمبر تنهاست...

***
همه رفتند، غمی نیست، علی می ماند
جای سالم به تنش نیست، ولی می ماند

سید حمید رضا برقعی


نوشته شده در  دوشنبه 93/2/1ساعت  10:24 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
واگذاری. بلاگ
مو بوسوختم مو برشتم
گوشه لب پر زندگی
لیست خرید من از نمایشگاه کتاب تهران 1397
هستم اگر می روم گر نروم نیستم
روزانه ی یک کچل سرباز: ایست!
لیست خرید کتاب من از نمایشگاه کتاب
غرور و تعصب از جین آستین
آرزوهای بزرگ از چارلز دیکنز
احوالات شلم شوربا
آخرین امید
[عناوین آرشیوشده]