سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قبل از اینکه بخوام چیزی بگم تشریف بیارید اینجا تا ببینید اربعین 94 در مهران چه خبر بود.

وقتی به مرز رسیدم، اولین کاری که کردم این بود که افتادم دنبال سرویس بهداشتی. سرویس بهداشتی نزدیکای جایی بود که از اتوبوس پیاده شده بودیم. صفی داشت بسی طویل. حداقل باید یک ساعتی توی صف وایمیسادم که این جوری فایده ای نداشت! قضیه خیلی اورژانسی نبود ولی احتیاط شرط عقله! من که نمی دونستم جلو چه خبره! خلاصه یه شیر آب که از وسط زمین روییده بود رو یافتم و همون جا وضو گرفتم.

در مرز مهران چادرهای خیلی بزرگی رو برپا کرده بودن برای رفاه حال زائرا. یکی از این چادرها نمازخونه بود. نماز رو خوندم و سرکی هم به چند تا چادر دیگه زدم. توی هر چادر چند نفری زیر پتو داشتن خواب شیرین صبحگاهی رو نوش جان می کردن. فکر کنم شب قبل رسیده بودن. شیطنتم رو به سرک کشیدن به چند تا چادر محدود کردم و راه افتادم به سمت ساختمانی که از اونجا باید از ایران خارج می شدیم. به سمت نقطه ی صفر مرزی!

توی یکی از چادرها به زائرا کتابچه ای می دادن که نقشه عراق، مسیرهای جاده ای، مسیر پیاده روی، نجف و کوفه و کربلا و ... داخلش بود. به نظرم چیز مفیدی بود. در مسیر پیاده روی (فکر کنم موکب بزرگ امام رضا (ع)) هم به کتاب دیگه گیرم اومد که ایرانسل زده بود، اونم خوب بود. متاسفانه الان پیشم نیستن تا عکساش رو براتون بذارم! رفتید مرز دنبال همچین چیزی باشید؛ به دردتون می خوره!

متاسفانه تا قبل از ساختمان مرز، سرویس بهداشتی دیگه ای وجود نداشت و من باید چشم امیدم رو به اون طرف می دوختم!

لینکی که در اول پست گذاشتم رو دید که؟! من دیگه حرفی برای گفتن ندارم! تصاویر گویا هستن! حدود یک ساعتی در فشاری معادل 500 مگاپاسکال در محیط بیرون از ساختمان بودیم تا اینکه وقت اداری شروع شد و ملت به صورت قطره چکانی رفتن داخل! حدود ده پونزده تا گیت خروجی بود که نیم ساعت یا بلکه هم بیشتر معطل شدم تا نوبتم بشه.

توجه: اونایی که ویزای گروهی داشتن باید هر کس یه کپی از ویزا رو داشته باشه تا بتونه به صورت انفرادی رد بشه وگرنه باید همه ی گروه با ویزای اصلی برن داخل (وقتی در سماح ثبت نام کردید، شما رو در گروه هایی دسته بندی می کنن و یه ویزا برای همه صادر می کنن. فکر کنم بیست سی هزار تومن از ویزای انفرادی ارزون تر در میاد). همچنین هر کس باید پاسپورتش دست خودش باشه.

توجه نکنید (!): این قدر اونجا شیر تو شیر بود که راه هایی برای زیرآبی رفتن وجود داشت! بماند! (طرف عراق که دیگه فاجعه تر بود! جوری بود که هر کی دوست داشت می رفت ورودی می زد، هر کی خوشش نمیومد، ورودی نمی زد!)

من ویزای سینگل داشتم (سفارت عراق ویزای سینگل رو می چسبونه روی یکی از صفحه های پاسپورت متفاضی). افسر پشت باجه نگاهی به من و به عکس روی پاسپورت انداخت، ویزا رو هم بررسی کرد و پاسپورت رو گرفت زیر دستگاه بارکد خوان و خروجی زد. 2 دقیقه حداکثر! هنوز قضیه ی اساسی که همون یافتن سرویس بهداشتی بود در صدر خواسته هام بود! خصوصن اینکه مدت زیادی در فشار و گرما به سر برده بودم!

نکته بسی مهم: اونایی که معافیت تحصیلی دارن باید حتمن خروجی ایران، ورودی عراق، خروجی عراق و ورودی ایران رو بزنن! حتمن! خصوصن موقع وارد شدن به ایران این قدر ازدحام هست و اینقدر شیر تو شیره که کسی به فکر ورودی و خروجی زدن نیست!! اگه دوست دارید دو سه میلیون پول وثیقتون آزاد بشه و مشکل برای خروج از کشور برای دفعات بعدتون ایجاد نشه این توصیه رو جدی بگیرید! تکرار می کنم: وقتی درخواست صدور معافیت تحصیلی برای دریافت مجوز خروج از کشور می دید، باید باید باید در موعد مقرر (حدود دو ماه) از کشور خارج بشید و وارد بشید و باید ورودی ها و خروجی ها رو بزنید.

شما می تونید مجموعه نوشته های اربعینی منو در آرشیو ببینید، یعنی اینجا.


نوشته شده در  پنج شنبه 95/7/22ساعت  11:45 صبح  توسط بچه آدم 
  لطف شما()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
واگذاری. بلاگ
مو بوسوختم مو برشتم
گوشه لب پر زندگی
لیست خرید من از نمایشگاه کتاب تهران 1397
هستم اگر می روم گر نروم نیستم
روزانه ی یک کچل سرباز: ایست!
لیست خرید کتاب من از نمایشگاه کتاب
غرور و تعصب از جین آستین
آرزوهای بزرگ از چارلز دیکنز
احوالات شلم شوربا
آخرین امید
[عناوین آرشیوشده]