سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز ظهری با مامانم رفتم کتاب فروشی و کتابِ "قیدار" رضا امیرخانی را خریدم.
قبل ترش به دوسام که نمایشگاه کتاب می رفتن گفته بودم برام بخرنش ولی نخریدن! نامردا!
دلم شکست

ظهر که رسیدم خونه شروع کردم به خوندنش و تا تمومش نکردم از پاش بلند نشدم.نکته بین 
نه اینکه خودم نخواستم بلند بشم، می خواستم، ولی کتابه منو جذب کرده بود اساسی! 
 الان هم خیلی حالم خوفه و خوش حالم...
پوزخند

 انصافا پولِ پشت جلد کتاب فقط قیمت کاغذش هست، پول هنر رضا امیرخانیِ خیلی بیشتر از این حرفان.
اصلا مگه میشه روی این کارا قیمت گذاشت؟
این حرفا رو نگفتم که جو گیر بشید برید این کتب رو بخونید، اصلا!
کسی که زر شناسه بالاخره خودش طلا رو پیدا می کنه، حتی اگه زیر سنگ هم باشه!
چشمک


نوشته شده در  پنج شنبه 91/2/28ساعت  11:55 عصر  توسط بچه آدم 
  لطف شما()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
واگذاری. بلاگ
مو بوسوختم مو برشتم
گوشه لب پر زندگی
لیست خرید من از نمایشگاه کتاب تهران 1397
هستم اگر می روم گر نروم نیستم
روزانه ی یک کچل سرباز: ایست!
لیست خرید کتاب من از نمایشگاه کتاب
غرور و تعصب از جین آستین
آرزوهای بزرگ از چارلز دیکنز
احوالات شلم شوربا
آخرین امید
[عناوین آرشیوشده]